دیروز چهارشنبه 21 تیر عصری حوصله دخترمون ارغوان داخل خونه سر رفته بود، با خانومم سه نفری رفتیم پارک،چای و خوراکی هم با خودمون بردیم و یه 2 ساعتی پارک بودیم تا تاریک شد و برگشتیم خونه.
ارغوان (نفس مامان و بابا) چون اولین نوه در هر دو خانواده پدری هستش، و در نزدیکی خودمون (فامیل و بستگان) هم نوزاد، یا هم سنش نیست، اگر پارک نبریم بچه ای نمیبینه.
وقتی داخل پارک یا بیرون بچه ای میبینه ذوق میکنه و دوست داره باهاش بازی کنه، ما سعی میکنیم هر روز ببریمش پارک یا خیابون ، البته گاهی اوقات من خسته از سرکار برگردم اون روز بیرون نمیریم.
توی این سن بچه نیاز داره که با بچه های هم قد و هم سن خودش بازی کنه ، ببینه، حرف بزنه.